جنرال عبدالظاهر ظهوری
انکار هویت مسعود، انکار موجودیت اوست
متن سخنرانی از : جنرال عبدالظاهر ظهوری .
دوستان گرامی، حاضرین محترم ، خواهران و برادران ارجمندم !
امروز به مناسبت هژدهمین سالگرد شهادت سالار آزادگان احمد شاه مسعود قهرمان گرد آمده ایم تا یاد و خاطره آن مرد بزرگ را زنده سازیم و سخنی چند پیرامون کارنامه ها و شخصیت اسطوره یی او بگوییم و بشنوییم.
چون قرار بر این شده است که من نیز چند کلمه ای حضور شما پیشکش کنم، بهتر دانستم چند نکته ای را که به نظر من گفتن آن در مورد قهرمان ملی شهید احمد شاه مسعود ضروری است بسیار کوتاه و فشرده بیان نمایم. امید است که مورد توجه شما قرار گیرد.
نخستین نکته ای را که میخواهم بگویم این است که مسعود بزرگ بیشتر از هر چیز دیگر، ساخته و محصول یک شرایط مبارزاتی خاص بود، آن مسعودی را که ما شناختیم و جهان شناخت ، ما به او دل باختیم و جهان هم دل باخت، آن مسعود بزرگ ، آن انسان ترین انسان که فرا تر از تعصب، فرا تر از تنگ نگری ، فرا تر از هر ایدیولوژی و اندیشه ی تک بُعدی، فرا تر از همه قالب های شکسته ای دیگر ، قامت افراشته و به فتح دلها رسیده بود، آن مسعود، نه در میان ورق های کتاب، نه در کندوی تیوری های وارداتی این و آن، بلکه در دانشگاه توده ها، در جریان عمل واقعی انقلابی در میان مردم و با مردم و در پیشا پیش مردم، ساخته شد. عمل یا پراکتیک مبارزه برای آزادی، تاثیر گذار ترین و اساسی ترین عنصر در ساخته شدن آن شخصیت بزرگ و بی همتای خراسان بود.
این یکی از خوبی های مسعود بزرگ بود که هم کتاب میخواند، هم دانش فرا میگرفت، هم به تجارب دیگران نگاه میکرد، هم درسی را که از عمل انقلابی هر روزه ای خود در کوه ها و دره های خراسان ، از جامعه و مردم میگرفت بسیار ارزش داد و خودش را در جریان مبارزه ساخت. از تعصب ها، از قالبی بودنها و کوچک اندیشی ها رهایی یافت و به پهنه ای بیکران انسانیتی پا گذاشت که در خراسان مثل و مانندش را بسیار کم میتوان پیدا کرد.
دومین نکته ای را که میخواهم بگویم این است که حالا و امروز هر کس تلاش دارد مسعود بزرگ را بر اساس فکر و اندیشه قالبی و تنگ شخصی، حزبی، تنظیمی و گروهی خود تعریف کند و تصویری از وی برکشد که در آیینه کوچک خودش می گنجد. در حالیکه مسعود بزرگ ، آیینه ی آیینه ها بود، آیینه ی بلند ِ تمام نمایی که هرکس و همه کس میتوانست خودش را در او بیابد و ببیند. به همین سبب است که هر کسی ، با هر فکر و اندیشه و مکتبی، با هر سابقه و پیوند حزبی و تنظیمی و سازمانی، خیلی به آسانی میتواند بگوید که من پیرو مسعود، دوستدار مسعود و در خط آرمانهای بزرگ و انسانی مسعود هستم. هر کسیکه آزادیخواه است، هر کسیکه دلش برای عدالت می تپد، هر کسیکه زیبایی را دوست را، هر کسیکه نیک پنداری و نیک گفتاری و نیک کرداری را دوست دارد، هر کسیکه اسارت شکنی، تبعیض زدایی، عدالت گستری و آزاد اندیشی را دوست دارد، خود را با مسعود بزرگ همنوا و همساز و همدل میداند. وقتی سخن بر سر مسعود بزرگ است، همه خط کشی ها ، همه قالب ها ، همه تعلق های دیگر خاک می شوند.
سومین نکته ای را که میخواهم بگویم این است که مسعود بزرگ یک نماد ملی و همگانی ماست. یک نماد همگانی راستین و طبیعی و خودبخودی. نمادی که از سوی هیچکسی تحمیل نشده است، از سوی هیچکسی تلقین نشده است، از سوی هیچکسی جعل نشده است. خودش، با جانبازی اش که ما به چشم سر شاهدش بودیم، با پاکیزه گی اش که ما به آن باور داشتیم، با بزرگی واقعی اش که به جهانیان آشکار کرد، به او باور کردیم و دل بستیم و در جمع ستایشگران و عاشقانش قرار گرفتیم. داشتن چنین یک نماد پذیرفته شد و همگانی برای ملت و مردم ما یک نعمت و موهبت بزرگ است. در محور چنین نماد های همگانی و ملی است که مردم ما میتوانند به راحتی جمع شوند، حس همبستگی قوی تر شود، یک نقطه وصل مشترک به وجود آید. مسعود برای ما حتا پس از مرگش یک نقطه اتصال است. یک خاطره دل انگیز مشترک است. به ما احساس یگانگی میبخشد. ما را با هم نزدیک می سازد. مسعود بزرگ از این منظر بی نهایت مهم است و بیش از آن که میتوان تصور کرد ارزشمند می باشد. در وطن ما هستند کسانی که بر اساس عقده های خود کمتربینی و تعصبات قبیله یی، با جعلکاری، با زور سر نیزه، با هزار نیرنگ، مزبوحانه تلاش می کنند که نماد هایی بتراشند و آن را بالای مردم تحمیل کنند. در حالیکه ما نیاز به چنین کاری نداریم و مسعود بزرگ خود به خود و به صورت طبیعی دلهای ما را فتح کرده است و بر گسترده هستی معنوی ما چون آفتاب پرتو افشانی میکند و روح و روان ما را سرشار از غرور و رضایت می سازد.
چهارمین نکته ای را که میخواهم بگویم این است که مسعود بزرگ در پهلوی تمام صفت های که بر شمردم، شاخص های اصلی دیگری نیز دارد که من آن را شاخص های ذاتی و ثابتی میدانم که هیچ عنصر دیگری نمی تواند آن را تغییر بدهد. از هر دریچه ایکه بنگریم، با هر تعبیر و تفسیری که بخواهیم نمی توانبم آن را انکار نماییم و دگرگون سازیم . مثلن ، اینکه مسعود با تمام بزرگی و فراتر بودنش از قالب ها و چهار چوب های بیشمار و با همه دگرگونی های شخصیتی و فکری و انسانی اش، در یک خانواده خاص به دنیا آمده بود، به یک تبار و یک منطقه و یک کشور خاص تعلق داشت و از یک دین و آیین مشخص پیروی میکرد. با برشمردن شاخص های کلی و عمومی و کلان، درست نیست که شاخص های کوچک و ذاتی و ثابت را به فراموشی بسپاریم و نا دیده بگیریم .
شاید این برای بعضی از دوستان و حاضرین این مجلس هم خوش آیند نباشد و در مجالس و گفتگو ها همیشه از این شاخص ذاتی و اساسی طفره میروند و از یاد کردنش پرهیز می کنند، اما من میخواهم بگویم که مسعود بزرگ ، همان مردی که فراتر از همه قالب ها و تنگنا ها بود، همان مردی که به انسانیت ناب عروج کرده بود، همان مرد محبوب همه اقوام و طایفه ها، یک مرد تاجیکتبار ِ پارسی زبان خراسانی بود. این نشان و شناسنامه ی بنیادی و ذاتی و ناگزیر مسعود بزرگ بود و است. این را نمی شود انکار کرد، این را نمی شود دگرگون ساخت ، این را نمی شود از صفحه هستی مسعود بزرگ زدود.
مسعود بزرگ (رح ) تاجیک بود. این را کسی نمی تواند انکار کند، نمی تواند تغییر بدهد. اینکه میگوییم مسعود بزرگ (رح ) تاجیک بود ، هیچ چیز خلاف واقعیت نگفته ایم و از عظمت و بزرگی اش نکاسته ایم. کسانی که میگویند تاجیک بودن مسعود بزرگ (رح) را یاد نکنید، از اصل و نسب و ذات واقعی مسعود پرهیز می کنند. انکار هویت مسعود(رح)، در حقیقت انکار موجودیت اوست.
همینگونه است مساله ی مسلمانی مسعود بزرگ (رح ) . او مسلمان بود. این چیزی است که به هیچ شیوه ای نمی توان از آن چشم پوشید و در شناساندن مسعود بزرگ ( رح ) از آن یاد نکرد. خودش به مسلمان بودن خویش افتخار میکرد و آن را یکی از صفات اصلی خود می شمرد. کسانی که خود را دوستدار مسعود بزرگ (رح ) به حساب می آورند و به دلیل ایدیولوژیک و بی باوری به اسلام از مسلمانی مسعود بزرگ (رح ) چشم می پوشند، در حقیقت چهره ای را که او خود به جهان شناسانده بود ، مخدوش می سازند. اسلامیت مسعود (رح ) یک عنصر اصلی موجودیت وی بود.
منبع خبر : پایگاه تاجیک میدیا
https://tajikmedia.com/?p=12290