بهار سعید
از نگاه تاجیکانهء ما، این یکی از بهترین و ناب ترین و ماندگار ترین شعرهای است که در چند سال پسین نشر شده است و دست به دست می گردد. به ویژه این نخستین و استوار ترین شعری است که یک بانوی تاجیک از خراسان/افغانستان در پاسداری از هویت خویش سروده است.
بانو بهار سعید ، یکی از سرآمدان و پیشگامان شعر پارسی در زمان کنونی است. شاید یگانه شاعری امروزی باشد که پارسی سره را در سرایش شعر به کار بست و پیروزمندانه به پیش رفت . این شاعر در چند سال پسین شعری که می سراید، همه پارسی سره است و از به کار بردن واژگان بیگانه پرهیز کرده است. در این راه ، یگانه میباشد.
اگر چه بانو بهار سعید شعر های ناب و بی نهایت زیبا، زیاد دارد . اما از نگاه تاجیکانهء ما، این یکی از بهترین و ماندگار ترین شعرهای است که در چند سال پسین نشر شده است و دست به دست می گردد. به ویژه این نخستین و استوار ترین شعری است که یک بانوی تاجیک از خراسان/افغانستان در پاسداری از هویت خویش سروده است.
اینکه بانو بهار سعید دلیرانه بر تاجیک بودن خویش پای می فشارد و میگوید که تاجیکم، برای ما بسیار با ارزش و سزاوار هزاران هزار تحسین و آفرین می باشد.
بیایید ، این شعر زیبا را ، بخوانیم و به شاعرش شاد باش و آفرین بگوییم :
دخت خراسان
دخت افغان نیستم، دخت خراسانم هنوز
دخت کابل از تن خود تا بدخشانم هنوز
دخت تاجیک از هزاران ساله ی این میهنم
کیست گوید نیستم خون نیاکانم هنوز؟
تو که خود را از تبار خود بنامی، باک نه
من اگر نامم، زنی با تیر آسانم هنوز
تو که خواهی دوست داری مادرت را، آک نه
من که خواهم دوست دارم، دشنه بارانم هنوز
تو زبانت را که می نازی کسی چیزی نگفت
من اگر نازم ، زنی مشتی به دندانم هنوز
تو سراسر کشور ما را به نامت کرده ای
من پی یک پلمه «دانشگاه» زندانم هنوز
«جم» بگو «آرش» بگو، «تهمینه» و«رستم» بگو
هی، چرا با این همه دست و گریبانم هنوز؟
میهن من نیست گویا خانه ی من، خاک من
من که بیرون ِ تبارِ خودپرستانم هنوز؟
باز گویم باز گویم باز گویم تاجیکم
بودم و هستم و خواهم بود، میدانم هنوز
وه، کجا دستی ازین آزاده گی ها می کشم
خو گرفتن نیست با دیوار زندانم هنوز
گر به دستت سنگ داری یا که بر دوشت تفنگ
هرچه می خواهد شود، من خویش می مانم هنوز
“بهار سعید “
منبع خبر : پایگاه تاجیک میدیا
https://tajikmedia.com/?p=12325